كسي هوامو نداره

گاهي وقتا يه گوشه كز ميكنم و ميگم يعني تنهاتر از منم هست

زن نیستم اگر زنانه پای عشقمنایستم

مناز قبیله ی زلیخا امده ام

انفدر عشقت راجار میزنم تا خدا برایم کف بزند

فرقی نمیکند فرشته باشی یا ادم

یوسف باشی یاسلیمان

قالیچه ی دل من بدون اسم رمز،نام تو،پرواز نمیکند

زنانه پای این عشق میایستم

مردانه دوستم داشته باش!

+نوشته شده در 19 / 1 / 1392برچسب:,ساعت9:23توسط sheyda | |

برای بودن با یک زن نر بودن کافی نیست،باید مرد باشی مرد............

+نوشته شده در 18 / 1 / 1392برچسب:,ساعت11:38توسط sheyda | |

بی عصا به اب میزنم،اگر موسی ایمان داشت

من امید دارم.................

+نوشته شده در 15 / 12 / 1391برچسب:,ساعت9:6توسط sheyda | |

غیرت مردانه ات کجا رفته

زمانی که عشقت ازتجاوز تنهایی رنج میکشید

به جای درکش ترکش کردی.........

+نوشته شده در 12 / 12 / 1391برچسب:,ساعت10:9توسط sheyda | |

صب شد،وقت خروس خون شد

يه روح پاك راهيه اقيانوس شد،

گفتند چي بود؟ چش شد طفلكي؟

گفتند ديشب يارش عروس شد.

+نوشته شده در 12 / 11 / 1391برچسب:,ساعت14:49توسط sheyda | |

ادم ها وقتي از هم دور ميشوند كه دارند به

كس ديگري نزديك ميشوند

....

اما اصلن فكر نميكنن شايد كسي كه قبلن پيشش بودن

جايگزيني براي جاي خاليشون پيدا نكنه

 

+نوشته شده در 9 / 11 / 1391برچسب:,ساعت13:2توسط sheyda | |

ميدونم برات عجيبه

اين همه اسرار و خواهش

اين همه خواستنه دستات

بدونه حتي نوازش

ميدونم برات عجيبه

من با اون همه غرورم

پيش همه ي بديهات

چجوري بازم صبورم

ميونم واست سواله

كه چرا پيشت حقيرم

دور ميشي منو نبيني

باز سراغتو ميگيرم

....

ميدوني چرا هميشه 

من بدهكار تو ميشم

وقتي نيستي ام يجوري

با خيالت راضي ميشم

ميدوني واسه چي ازتو

بد ميبينمو ميخنم

تا نبيني گريه هامو

هردو چشمامو ميبنم

...

ميدونم يروز ميفهمي

روزي كه دنيا رو گشتي

من چجوري تورو خواستم

تو چجور ازم گذشتي

 

 

+نوشته شده در 8 / 11 / 1391برچسب:,ساعت15:4توسط sheyda | |

بيتاب لمس دستانت هستم

بس كه تا مرا ميبيني،دست در جيبهايت ميكني...

+نوشته شده در 7 / 11 / 1391برچسب:,ساعت22:41توسط sheyda | |

اين روزها پرم از لحظه هايي

كه دوستشان ندارم

+نوشته شده در 6 / 11 / 1391برچسب:,ساعت19:16توسط sheyda | |

روزي مردي نزد طبيب رفت و از غم عظيمي كه در دل داشت گفت

طبيب گفت به ميدان شهر برو انجا دلقكي هست انقدر ميخنداندت تا غم دنيا را فراموش كني

مرد لبخند تلخي زد و گفت من همان دلقكم

+نوشته شده در 23 / 10 / 1391برچسب:,ساعت23:35توسط sheyda | |

فاحشه را خدا فاحشه نكرد

انان كه در شهر نان قسمت ميكردند

اورا لنگ نان گذاشتند

تا هر زمان كه خود لنگ هم اغوشي ماندند

او را به تكه ناني بخرند

 

من هيچوقت تو وبم از اينجور پستا نذاشته بودم اما اين يدونه به نظرم ارزششو داشت

+نوشته شده در 16 / 10 / 1391برچسب:,ساعت13:25توسط sheyda | |

ديرگاهيست كه تنها شده ام

قصه ي غربت صحرا شده ام

وسعت درد فقط سهم من است

باز هم قسمت غمها شده ام

من كه بيتاب شقايق بوم

همدم يردي يخ ها شده ام

كاش چشم هاي مرا خاك كنند

تا نبينم كه چه تنها شده ام

 

+نوشته شده در 13 / 10 / 1391برچسب:,ساعت1:25توسط sheyda | |

+نوشته شده در 12 / 10 / 1391برچسب:,ساعت23:28توسط sheyda | |

ميروم اما بدان يك سنگ هم خواهد شكست

انچنان كه تار و پود قلب من از هم گسست

ميروم با زخمهايي مانده از يك سال سرد

انهمه برفي كه امد اشيانم را شكست

ميروم اما نگويي بيوفا بود و نماند

از هجوم سايه ها ديگر نگاهم خسته است

راستي يادت بماند ....

ميروم از رفتنه من شاد باش

از عذاب ديدنم ازاد باش

گرچه تو تنهاتر از من ميشوي

ارزو دارم ولي عاشق شوي

ارزو دارم بفهمي درد را

تلخيه برخوردهاي سرد را

+نوشته شده در 9 / 10 / 1391برچسب:,ساعت14:17توسط sheyda | |

منو بگير ازين روزاي دربه در

ازين روزا

ازين شباي بي ثمر

 

تو كوچه ها نميشه بي تو پرسه زد

خيابونا غريبو غم گرفته اس

كجا برم چرا نميرسم به تو

كجايي پس چرا نميرسي به من.....

+نوشته شده در 7 / 10 / 1391برچسب:,ساعت21:51توسط sheyda | |

كاش ميشد يواشكي عوض كنيم قلبامونو

يا ميشد يواشكي به هم بديم دستامونو

كاش ميش يواشكي نگاه كني توي چشام

تا بدوني عزيزم خاطرتو خيلي ميخوام

+نوشته شده در 29 / 9 / 1391برچسب:,ساعت22:55توسط sheyda | |

مابراي من و تو چقدر غريبه ماند

شايد اصلن براي ما تعريف نشد

تو،تو ماندي ومن ديگر خودم هم نبودم

+نوشته شده در 27 / 9 / 1391برچسب:,ساعت23:31توسط sheyda | |

ممنونم ازت براي حفظ ظاهرت

براي همين يكم غروري كه نشكونديش

شايد بعدها بتونم به كسي بگم كه اون مرد بود

+نوشته شده در 27 / 9 / 1391برچسب:,ساعت1:21توسط sheyda | |

تو فصل برگاي زرد

تو شب هاي ساكت و سرد

قصه ي بون تو

هيچ دردي رو دوا نكرد

شبم سياهه و پسسسسسسس

اخه اين عشق بود يا قفس

ميون عشق و هوس

زدي تو ساز دل يه نفس

آي از هوس

واي از هوس

اي داد اي وآي از هوس

سكوت وزخم زبون زخم همين رابطه شد

تموم روح و تنم زخمي اين رابطه شد

صدا نداره يه دست

فقط من عاشق بودم و بس

تو در هوا و هوس

فقط اين بار از خدا بترس..........

 

+نوشته شده در 25 / 9 / 1391برچسب:,ساعت13:46توسط sheyda | |

جا براي من گنجشك زيادست ولي

به درختان خيابان تو عات دارم

عادتم داده خبال تو كه يادم باشد

ياد من هم نكنكي باز به يادت باشم

+نوشته شده در 23 / 9 / 1391برچسب:,ساعت13:24توسط sheyda | |

كاش انقد بي اهميت نبودم كاش منو ميديدي

اونوقت ميگفتم ديدو نخواست........

+نوشته شده در 21 / 9 / 1391برچسب:,ساعت21:21توسط sheyda | |

ميپسندم پاييز سرد را كه معافم ميكند از پنهان كردن دردي كه در صدايم ميپيچد و اشكي كه در نگاهم مچرخد،ولي به همه ميگويم سرماخورده ام

+نوشته شده در 18 / 9 / 1391برچسب:,ساعت23:47توسط sheyda | |

احساس خوبي نيست نارحتم از خودم

ميبينمش دلگير ميشم

نميبينمش ديوونه

خدايا كمكم كن

عاقلم كن.....................

+نوشته شده در 17 / 9 / 1391برچسب:,ساعت23:50توسط sheyda | |

دوستت دارم تكيه كلام تو بو

من...........

بيجهت به ان تكيه داده بودم

+نوشته شده در 17 / 9 / 1391برچسب:,ساعت23:46توسط sheyda | |

دار بزن...

خاطرات كسي كه تو را دور زده

حالم خوب است

ديروزم خراب است...

+نوشته شده در 17 / 9 / 1391برچسب:,ساعت23:43توسط sheyda | |

شبها خوابم نميبرد...

از درد شلاق خاطراتت روي قلبم

بي انصاف...

محكم زدي،جايش مانده

 

+نوشته شده در 17 / 9 / 1391برچسب:,ساعت23:25توسط sheyda | |

بگو چقدر بايد بگذرد...؟

تا من

در مرور خاطراتم

وقتي از كنار تو رد ميشوم

تنم نلرزد

بغضم نگيرد

+نوشته شده در 17 / 9 / 1391برچسب:,ساعت23:12توسط sheyda | |

نميدونم وقتي بفهمي كسي كه اونهمه دوستت داشت من بودم يا وقتي كه بفهمي اون شماره ي نا اشنا من بودم كه هميشه به يادت بودم عكس العملت چيه...؟؟؟؟

+نوشته شده در 9 / 9 / 1391برچسب:,ساعت23:31توسط sheyda | |

كاش بودي تا دلم تنها نبود

تا اسير قصه و غم ها نبود

كاش بوي تا فقط باور كني

بي تو هرگز زندگي زيبا نبود....

 

 

منو تنها گذاشتي دقيقا همون وقتي كه من خيليا رو به خاطرت رد كردم

گلم منتي به تو نيست

من شرمنده ي احساسم نيستم

ولي تو جواب دلمو چي ميدي

روت ميشه بگي من يه دروغ گو ام؟

تو كه هميشه ميگفتي من پشتتم

نميخوام

اين بار روبه روم بايست

از پشت خوب خنجر ميزني

كاش به جاي قلبم چشمامو نشونه ميگرفتي

بانگاه سردت يخ ميزنم

+نوشته شده در 30 / 8 / 1391برچسب:,ساعت12:55توسط sheyda | |

اين پاييز و اين محرم داره ديوونم ميكنه غم از درو ديوار شهر ميباره 

خدايا يه فكري به حالم بكن.......

+نوشته شده در 28 / 8 / 1391برچسب:,ساعت23:45توسط sheyda | |